43
از وقتی بابای آرش به رحمت خدا رفته آرش کارخونه رو ادراه میکنه و سهم
مهرنوش و مامانشو میده
حالا چندروزیه که حرف انحصار وراثت از طرف عموی آرش به میون اومده
مهرنوش میخواد سهمش از کارخونه رو بفروشه
اما آرش زیربار نمیره که کارخونه رو با یه غریبه شریک بشه
از مهرنوش فرصت میخواد تا پول جور کنه و خودش سهمشو بخره
مهرنوش هم که عجله داره و میخواد از ایران بره و زودتر پولشو میخواد
واقعا نمیدونم تو این مدت کم آرش چطوری میخواد اینهمه پولو جور کنه کم که
نیست حرف چند میلیارده
به من که میگه نگران نباش...
خونه ای که توش زندگی میکنیم به نام منه بهش گفتم خونه رو بفروشیم
اما بهش برخورد یه چیزایی بهش بر میخوره که آدم تعجب میکنه
نمیخواستم اسم پول نزول تو زندگیمون بیاد ولی اومد...