دیشب بهش گفتم دلم برات تنگ شده
برای با هم بودنمون...
گفتم این روزا همش درگیر کارخونه ای وقتی واسه من نداری
خیلی وقته حرفامون حرف خودمون نیست
نمیدونم چرا مردا اینجور وقتا فقط یه راه به ذهنشون میرسه!
من دیشب فقط محبت ساده میخواستم نه چیز دیگه ای
گفت امروز همه چی کنسل و پیشم میمونه
گوشیشو خاموش کرده رفته دوش بگیره تا بعدشم بریم بیرون
اینا خوشحالم میکنه اما کاش ادامه داشت
mim h.m
سپیده 21
مهناز
لولا پالوزا
سپیده 21
ماریا$
بهمن
سلام مریم خانم عزیز ( ببخشید عادت ندارم بدون تقدیم شاخه گل حرفمو شروع کنم !!!آیکون شاخه گل رز )
نمیخوام بگم واااای چقدر خوب ! یا وااای چقدر بد !
ولی دوستی رو میشناسم که با هم رفت و آمد خونوادگی داریم ...
خانومش حسرت یه جمله حرف ، حتی حرف بی حساب از شوهرش داره ...
سالهاست حرفها عقده شده روی دل خانومش ...
یه چیز بگم شاید باورش برات سخت باشه ...
سال قبل درست توی ماه رمضان با هم بحثشون شد ... اتفاقن برا افطار خونه مون مهمون بودن ...
هر چی موندیم نیومدن . خانومش زنگ زد و ازمون معذرت خواهی کرد ...
فردا بهمون گفت که دیروز شوهرم از خونه زده بیرون و هنوزم نیومده ...
باورت میشه حدود دو هفته اون مرد نامرد نیومد خونه و زن ِ بیچاره حتی نمیتونست سراغشو از فامیل بگیره ...
مریم خانم عزیز ،
به نظرتون شازده آقا! این مدت کدوم گوری تشریف برده بودن ؟
اگه بجای بیست سوالی دویست تا سوال هم بپرسی نمیتونی به جواب برسی !!!
ایشون رفته بودن عراق !!!
بله رفته بودن عراق تا به زعم خودشون دست داعش اسیر بشن و اوناهم اعدامش کنن و از زندگی راحت بشه ...
اینارو نگفتم که کارهای آقا آرش رو توجیه کنم که خدا گواهه خیلی از کارهاش توجیه نداره ...
فقط خواستم بهت دلداری بدم که هنوز مرد نامرد ندیدی و امیدوارم هیچوقت هم نبینی ...
خدا کنه هرچه زودتر زندگیتون روی فرم بیفته و دل شادی داشته باشی . شادتر از اینی که الان هست ...
خواهر خوبم ، زیاد غصه نخور . انشاالله همه چی درست میشه . فقط کمی درایت و صبر میخواد که خدارو شکر همه رو یک جا شما دارین ...
حنانه
مریم