روزهای زندگی من

مشخصات بلاگ
آخرین مطالب
  • ۹۴/۱۲/۲۰
    63
  • ۹۴/۰۶/۳۱
    62
  • ۹۴/۰۶/۲۹
    61
  • ۹۴/۰۶/۱۲
    60
  • ۹۴/۰۶/۰۹
    59
  • ۹۴/۰۵/۲۷
    58
  • ۹۴/۰۵/۲۴
    57
  • ۹۴/۰۵/۲۰
    56
  • ۹۴/۰۵/۱۸
    .
  • ۹۴/۰۵/۰۸
    55
آخرین نظرات

55

پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۳ ب.ظ

دوستای خوبم بازم تشکر میکنم از همتون که تولد آرشمو تبریک گفتید

خب این اولین باری بود که خودم واسه تولدش جشن گرفتم

سال اول که نامزد بودیم و بیشتر از یه ماه مونده بود تا عقد دوتایی رفتیم

یه کافی شاپ هدیشو بهش دادم بعدم با مامان بابا رفتیم خونشون که

خانوادش براش جشن گرفته بودن

سال بعد هم روز تولدش چهلم باباش بود و پارسال هم که روز قبل تولدش

یه اتفاق بد افتاده بود و قهر بودیم که همون روز بعدازظهرش یهو با حالت

عصبانی و طلبکارانه در اتاقو باز کرد بهم گفت درسته قهریم ولی نمیخوای

تولدمو تبریک بگی؟! دیگه آشتی کردیمو رفتیم بیرون از هدیه هم خبری نبود!:)


حالا امسال اولین تولدی بود که درست و حسابی خودم گرفتم براش

دوشنبه ظهر داداشمو خواهرشوهرو دخترخاله ها و دخترعموها و

پسرعموهای خودم و آرش زودتر اومده بودن نشسته بودن تو ماشین تو کوچه!

همین که آرش رفت زنگ زدم اومدن بالا یه کاراگاه بازی درآورده بودم بیا و ببین!

زود تزئیناتی که میخواستیمو انجام دادیم و وسایل پذیراییو هم حاضر کردیم

و بچه ها زدنو رقصیدن و خلاصه پیشواز رفتن!

حالا این وسط دوبارم آرش زنگ زد با جیغ و تهدید بچه هارو ساکت میکردم

تا تلفنو جواب بدم و بیشتر فهمیدم که آرش کلا تو باغ نیست

بعدم حاضر شدیمو خوشچل موشچل کردیم و بزرگترا هم اومدن اما آرش نمیومد!

هی میرفتم تو حیاط زنگ میزدم بهش میگفت کارم طول میکشه حالا میام:(

دیگه با حرف شنوی از دخترعموم زنگ زدم و بهش گفتم من حالم خوب نیست به بابام زنگ بزنم بیاد ببرتم دکتر؟ یا خودت میای؟ (منو شطرنجی کنید لطفا)

این نقشه کارساز شدو بلاخره آقا تشریف فرما شدن

از در که اومد همه جیغ زدیم تا چندلحظه اول تو شوک بود اصلا یادش نبود

تولدشه و خیلی ذوق کرده بود براش جشن گرفتم

فامیل ما هیچوقت تو مهمونیا نمیتونن آروم بشینن مهمونی به هر

مناسبتی باشه رقص جز لاینفکشه، منم عشق رقص... ولی از طرف آقا

آرش هیچوقت مجوز رقصیدن جلوی جماعت ذکور برام صادر نمیشه

بنابراین من فقط باید نگاهشون کنم و حرص بخورم!


مادرشوهرمم 1000بار جلوی مهمونا گفت غذاهام کار مریمه و با اشاره و

کنایه به همه میفهموند که عروسم هر سیصدسال نوری یکبار خودش غذا

درست میکنه!

خداروشکر همه چی خوب پیش رفت و حسابی خوش گذشت

هدیه منم یه ادکلن ونتوس بهش دادم که چون عشق عطر و ادکلنه خیلی

خوشش اومد

البته موقع خرید من به شفافیت بو دقت نکرده بودم خیلی سخت میشه 

تو بوی این ادکلن نفس کشید:(


خلاصه آقا آرش ما رفتن توی 29 سالگی و در حال حاضر با ایکس باکسی

که پسرعموش بهش هدیه داده مشغول بازی هستن...

تازه میگه خیلی فازه باید ببرمش کارخونه بشینیم اونجا با علی بازی کنیم!!


۹۴/۰۵/۰۸
مریم

نظرات  (۱۳)

تولد آقاتون مبارک. ما همیشه تولد هامون دوتایی هست....
پاسخ:
مرسی گلم
اتفاقا جشنای دو نفره صفای بیشتری داره
کلکی هستی واسه خودتا
انقد از زنای اینجوری خوشم میاد
هرکاری میکنن تا شوهرشون خوشحال باشه

خیلیا تو سن منو تو حتی یه نیمرو هم نمیتونن درست کنن
ولی ما یه خونه رو میگردونیم و شوهر داری میکنیم
غمت نباشه بابا بذار هرچی خواست در مورد غذا بگه.
خودشون از اول یه پا آشپز بودن احیانا؟؟

خیلی خوشحالم که همه چی آرومه
مریمی همیشه خوب باش عزیزم :-)))

منم دقیقا مثل تو مجوز رقص جلو مردارو ندارم
خیلی حرص میخورم :-((((

وقتی ایکس باکس بازی میکنن دقیق مثل پسر بچه های شیطون میشن :-)))

پاسخ:
مرسی عزیزم
اتفاقا من آشپزیم خوبه اطرافیان که از دستپختم تعریف میکنن
آشپزیو هم دوست دارما ولی حال و حوصلشو ندارم هروقت حسش بیاد غذا درست میکنم
از اول چیه؟ ایشون همین الانم آشپزی بلد نیستن فقط امان از ادعا...!

بازم ممنونم گلم چقدر خوبه که آدم دوستای گلی مث تو داشته باشه

پس همدردیم! البته خداییش من خودمم اگه مرد بودم همچین اجازه ای به خانومم نمیدادم مگه اینکه جای مهمی باشه مثلا عروسیمون باشه یا...

ع؟ پس شوهر شمام اینکارن؟ البته من اولین باریه میبینم بازی میکنه!

چهخوب که همه چیز خوب برگزار شده و بهتون خوش گذشته
ان شاءالله همیشه به شادی باشید :)
پاسخ:
مرسی زهره جونم همچنین شما:)
اینکه خوبه نمیذاره جلوی ذکور برقصی.  مردا زود معتاد بازی میشن ها،مواظبش باش.  خودت آشپزی نمیکنی؟
پاسخ:
اگه دیدم زیادی معتاد شد به صورت جدی وارد عمل میشم
چرا هروقت حسش باشه خودم آشپزی میکنم مشکل اینجاست که حسش کم میاد سراغم : )
چه خوب که همه چی خوب پیش رفت و خوشحال شد!
آفرین به این مادرشوهر که اینقدر هوای عروسشو داره!
پاسخ:
مرسی گلم
آره اینجور مواقع خیلی هوامو داره خخخ:)
به به..مبارکشون باشه...

ایکس باکس...عاااااالیه ههههههه...خخخخخ..

خداروشکر که بهتون خوش گذشته عزیزم.
پاسخ:
مرسی عزیزم
معلومه ایکس باکس بازیا! (عجب اصطلاحی شد!)
مریم خانم عزیز( با دسته های گل برا جشن تولد آرش جان )
خدارو شکر که همه چی به خوبی و خوشی شروع شد و پر هیجان ادامه پیدا کرد و شد یه خاطره از روزهای خوش زندگیتون .
برا اون رقص هم زیاد حرص نخور ...
حتمن آقاتون یه چیزی میدونه که حتمن شما از اون بی خبرین ...
پاسخ:
مرسی آقابهمن عزیز
بله حتما شما هم یه چیزی میدونین که تأیید میکنید چشم سعی میکنم دیگه حرص نخورم:)

سلام مریم جون خیلی جشن باحالی گرفته بودی

منم اینجا هیجان زده شدم

تولدشون مبارک باشه

پاسخ:
سلام گلم آره واقعا خوب بود...
مرسی عزیزم
۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۲ لولا پالوزا
هوراااا پس کلی خوش گذشته :)
بازم تبریک ولی این دفعه به تو که این همه خوبی :)
آخ آخ عطر! من اصلا هیچ بویی رو نمیتونم تحمل کنم هیچ بویییییییییی :(
پاسخ:
مرسی گلم
جدی؟ حیف شد عطرای خوش بویی وجود دارن کاش میتونستی تحمل کنی!:( خاله منم همینطوره
خدارو شکر که همه چی عالی پیش رفته
پاسخ:
مرسی گلم
۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۲ خانم توت فرنگی
آخ که چقد درد آوره همه برقصن تو فقط نگاهشون کنی (:
گفتی تو بوی اودکلنه نمیشه راحت نفس کشید یه آن نفسم حبس شد نمی دونم چرا!!
پاسخ:
آره:(((
جدی؟ الهی... نه دیگه به اون شدت نیست
اااای جاااان به به خانوم خانوما... حسابی ترکوندی ها... دستت درد نکنه عزیزم.
خدا رو شکر که همه چی خوب بوده و راضی هستی... انشاله همیشه ساد باشید عزیزم
پاسخ:
مرسی سمانه جونم
سلام کجایی دختر چرا نیستی ؟؟؟؟؟؟ ؟
پاسخ:
سلام رها جون... چی بگم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">