روزهای زندگی من

مشخصات بلاگ
آخرین مطالب
  • ۹۴/۱۲/۲۰
    63
  • ۹۴/۰۶/۳۱
    62
  • ۹۴/۰۶/۲۹
    61
  • ۹۴/۰۶/۱۲
    60
  • ۹۴/۰۶/۰۹
    59
  • ۹۴/۰۵/۲۷
    58
  • ۹۴/۰۵/۲۴
    57
  • ۹۴/۰۵/۲۰
    56
  • ۹۴/۰۵/۱۸
    .
  • ۹۴/۰۵/۰۸
    55
آخرین نظرات

48

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۴ ب.ظ

رو تخت دراز کشیدم و دارم کتاب میخونم کنارم خوابیده

مثل همیشه دمر خوابیده و دستاشم زیر بالشه!

کتابمو میبندم موهاشو فوت میکنم سرشو تکون میده

دوباره فوت میکنم سرشو اونوری میکنه و میخوابه

هم دلم میخواد اذیتش کنم هم دلم نمیاد! کتابمو بر میدارم میرم تو حیاط بخونم

یه گربه بامزه میاد روبروم میشینه و نگام میکنه

براش میخونم خدا میدونه شاید داره گوش میکنه

یهو آرش با موهای ژولیده مجعدش وایساده تو در و دعوام میکنه که با این

لباسا اومدم تو حیاط؛ بخاطر کارگرای ساختمون روبرویی اینو میگه

میگم چند لحظه صبر کن الان میام

داد میزنه پاشو ببینم

زود کتابمو برمیدارم و میام تو

میخندم از اینکه تو خوابم سنسوراش عالی کار میکنه و یه کاره پا میشه میاد

منو از تو حیاط بیاره تو و دوباره بره بخوابه!


۹۴/۰۴/۱۳
مریم

نظرات  (۹)

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۳۹ لولا پالوزا
سنسورِ غیرت:))
پاسخ:
بــــــــله:)))
این غیرتی شدنا حس اذیتو بیشتر قلقلک میده خخخخخخ

خیلی حال میده وقتی اینجوری غیرتی میشن :-))
پاسخ:
حد طبیعیش آره حال میده ولی امان از وقتی که کسی زیاده روی کنه...
۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۹:۳۴ نیلوفرجون
چه قشنگ،این غیرت مردونه خیلی میچسبه
پاسخ:
آره خیلی دشنگه
امان از دست این مردا....
این عشق و علاقه ات رو دوس دارم!
پاسخ:
منم تورو دوست دارم(آیکون قلب تپنده!)
۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۴ خانم توت فرنگی
سلام مریم جان
وای از گربه نمی ترسی؟ 
چطوری واسش کتاب خوندی ):
پاسخ:
سلام توت فرنگی عزیز
اگه کوشولو باشه و زیاد بهم نزدیک نشه نه
*^▁^*
هلاکه شیطونی و فوت کردنت شدم خخخ
پاسخ:
خخخ
جالبه !
دیشب این پستتو خوندم ، صبح خواب دیدم یه جائی هستیم ، خانومم بدون چادر از خونه زده بیرون و منم دنبالش که بهش تذکر بدم چرا چادر سرت نیست ؟
و ایشونم با لباس خونه توی خیابون راه میرفت و میگفت چیزی نیست !!!خخخخخ

میخوام بگم این حسهای مردونه ناشی از شدت علاقه مردا به زن و زندگیشونه ...
اگه شمارو اینقدر دوست نداشت از خوابش نمیزد و بقول شما سنسوراش حساس نمیشدن و مراقب چشمهای ناپاک نامحرم نسبت به شما نبود ...
فقط مشکلش اینه که روش ابراز علاقه ش خیلی سنتی و دمده شده است ...
پاسخ:
من فکر میکنم بیشتر مشکل آرش اینجور مواقع اینه که کم طاقت و کم حوصله ست...


آقا بهمن عزیز فکر نکنید من خیلی بی معرفتما:( میام پستاتونو میخونم اما هرچی تلاش میکنم نمیتونم نظر بذارم برای بقیه دوستان بلاگ اسکای همچین مشکلی ندارم اما برای وب شما نمیدونم چرا اینطوریه:(((
۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۳ لولا پالوزا
بهترین دعای دنیاست البته بعد از دعای ظهور :)
پاسخ:
بله قطعا عزیزم
مریم خانم عزیز ( آیکون یه دسته گل)
خواهش میکنم . این چه حرفیه که میزنی !
البته خوشحال میشم که زحمت میکشی و به کلبه ام تشریف میارین .
راستش برا من ارزش کامنت دوستان از پست خودم بیشتره ، چون با نظراتشون نوشته ی من چکش کاری و پربارتر میشه .
فقط جهت اطلاعتون عرض میکنم که منم همچین مشکلی رو دارم . اونوقت متن کامنتمو توی قسمت " تماس با من " وبلاگ کپی میکنم و اسم و آدرس ایمیلمو میذارم و عنوان اون نوشته رو مینویسم و اقدام به ارسالش میکنم . بعد مدیر اون وبلاگ توی بخش پیغامها متن منو کپی میکنه و با نام خودم منتشرش میکنه .
ضمنن نیازی به نوشتن آدرس ایمیل واقعی نیست . کافیه مثلن بنویسی :
abc@yahoo.com
البته اینارو جهت اطلاعاتتون نوشتم در عین حالی که از دیدن کامنتتونم حتمن خوشحال خواهم شد .
پاسخ:
مرسی از راهنماییتون چشم از این ببعد همین کارو میکنم:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">